مدح و ولادت امام موسی کاظم علیهالسلام
از جـوار عـرش سـرزد آفـتـاب دیگری وا شد از «اَبِوا» به روی خلق، باب دیگری بال وا كن لحظهای در زیر باران شهود از فـراز عرش میبـارد سحاب دیگری بوی پـیراهن شـنـیدم، دیده بسـتم تا مگر یوسف شعـرم ببـیـند باز خـواب دیگری ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری ما خـدا را در جـمال چـارده تن دیـدهایم خواندهام این حرفها را در كتاب دیگری جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند این یكی هم میرسد از خاك و آب دیگری بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار بـا وجــود او نـدارد انـتـخـاب دیـگــری شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان وصف او را میكند با آب و تاب دیگری ماه كی؟ بعد از نگاهـش آفـتابی میشود میرود از شرم، شبها در حجاب دیگری شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود از كتاب معـرفت، فصلالخطاب دیگری یا نـمیدانـد بـلـندای مـقـامش تا كجاست یا ندارد منـكـرش حـرف حساب دیگری مثل بـغـدادش خـرابم كـرده درد اشتـیاق بسته بـالـم را فـراقـش با طـناب دیگری یا بگـو باب الحـوائج یا بگو باب الـمراد نام او حیف است بردن با خطاب دیگری |